![](images/menu/doubt_but.png)
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
-
سایت قرآنی تنـــــزیل
-
سایت مقام معظم رهبری
-
سایت آیت الله مکارم شیرازی
-
سایت آیت الله نوری همدانی
-
سایت آیت الله فاضل لنکرانی
-
سایت آیت الله سیستانی
![](images/menu/software_but.png)
![]() مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
طلوع شمس ندیدی ز نجم اگر محسوس ببین ز نجمه به عالم طلوع شمسِ شموس نمـوده انـفـس و آفـاق را قـرین سرور شهی که نفسِ نفـیسش بود انیس نفوس تـبـارکاللَّه از این روز اسعـد میـمـون که هست مولد شاه حجاز خسرو طوس خدیو خطۀ طوس آنکه عـارفان ندهـند گـدایی در او را به حـشـمـت کـاووس امـام جـنّ و بـشر که بر آسـتـانه قـدس مـلائـکـنـد دمــادم بـه ذکـر یـا قــدّوس مه سپهر ولایت شهی که در هر صبح زند به خاک درش آفتاب گردون بوس ز رشک خادم کویش رواست خازن خُلد همی گزد لب و بر هم زند کف افسوس عجب نبـاشد اگر فـایق آمد از هر باب گه مـباحـثه با عـالـم یـهـود و مـجـوس چه جلـوه ذرّه کند در مقابل خـورشید؟ چه صرفه قطره برد در کنار اقیانوس؟ چه شد دنائت مأمون و کینه توزی او؟ کجاست آن همه تزویر و حیله و سالوس؟ بگـو بـیا و ببـیـن حـشـمت خـدایی وی که آن به دیده خلق خـدا بود محـسوس همیشه بر سر بام جهان به کوری خصم به نام نـامی آن شه فـلک نـوازد کوس درون جــســم گـدازد دل حـســودانـش چـنـانکه شـمـع گـدازد مـیـانۀ فـانـوس شهی که وحش بیابان از او گرفته مراد صغیر کی شود از لطف و رحمتش مأیوس
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
ابری که از سرابِ عَـدَم پا گرفته است باران شدهست، پنجرهات را گرفته است حَـبلُالـوَرید، شاهدِ نبـضِ زیارت است در سینه جای قلب، حرم جا گرفته است با مـاهـیـانِ حـوضِ حـرم هـمعـقـیـدهام هر کس که قطره خواسته دریا گرفته است دیـدم کــنـارِ پـنـجـرهفـولاد، جـبـرئـیـل یک گوشه جا برای مسیحا گرفته است میگـفـت، کـودکِ فـلـجـی بـا دویـدنش از دسـتهای خـادم تو پا گـرفـته است با کاسهاشکِ پُر شده در صحنِ انقلاب یک پیـرمرد، روضۀ سـقّـا گرفته است هر کس هر آنچه خواسته را از ضریح تو با یک قسم به «حضرت زهرا» گرفته است رویـای چـشـمِ من شـده پائـینِ پـای تـو کـارِ من و خـیـالِ تو بـالا گـرفته است از قاب چشم، عکسِ ضریحِ تو میچکد ابـریست، آسـمانِ تمـاشا گـرفـته است یـا ایُّـهــاالـرَّفـیـق!، مـنـم لا رفــیـق لَـه وا شـد دلـم کـنـار تو؛ اما گـرفـته است
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
کاری بـرای این بـدِ بیآبـرو کـنـید با صحـن انـقـلاب مرا روبرو کنید قلب مرا گـرفته و در گـوشه حـرم با تکّـههای آیـنـه لـطـفاً رفـو کـنـید بعدش کمی به دست بگیرید و باز هم آمــرزش گـنــاه مــرا آرزو کـنـیـد قـلب شـفا گرفـته من خانه شماست در آن مباد عشق دگر جستجو کنید اذن دخول خواندم و اشکم روانه شد در این دقیقه کاش که قصد وضو کنید با من شبیه دعبل و ریّان پس از نماز در حدّ یک سلام شده گـفتگـو کنید لـبخـنـد را به روی لـبـانم بـیاوریـد بغض مرا گرفته جـدا از گـلو کنید امشب در ازدحام کـنار ضریحتـان شاخه گـل سفـیـدِ مرا نیـز بو کنید!
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
آنچه در چشم من از دوریِ تو محبوس است قطرههاییست که در حسرت اقیانوس است آمدن سمت حریمت همه رویای من است دوری از صحن و سرای تو خودِ کابوس است لحظهها در حرم از عمر کسی کم نکند حرکت ثانیهها در حرمت معکوس است تو برای دل من خـوب رفـیـقـی هـستی از ازل نام تو با جان و دلم مانوس است آن بهـشتی که خدا وعـده به انسان داده به خداوند قـسم مرقد تو در طوس است گنبدت جلوهای از چشمۀ نور ازلی است پیش خورشید تو، خورشید چنان فانوس است دوری ات قلب مرا سخت بدرد آورده ست التـیـام دل بـیـچـاره فـقـط پـابـوس است بـه امـیـد کـرمـت آمـده بـا دسـت تـهـی زائری که ز همه غیر خودت مأیوس است خادمیِ حرمت حسرت یک عمر من است ای که در دست غلام تو پر طاووس است قـلـم از وصف کـمالات تو قـاصر باشد لکنتم در همۀ جای غزلم محسوس است
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مناجات فراق با حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه
عـاقـبت چـشـم گـدا لایـقِ دیـدار نـشد جز غم دوریِ تان حـاصلِ بیـمار نشد سحـری از طرفِ کوچۀ ما بگـذشتی حـیف این دیـدۀ مـاتـم زده بـیدار نشد باز هم بغض من و جمعۀ دلگیر شما باز هم جمعه و قلـبی که خریدار نشد سالها منتظـر سیـصد و انـدی مردی من بمـیرم که دگر بار کـسی یار نشد بیسبب نیست که تنها شدهای آقا جان چون بشر در رهـتان بنـدۀ دادار نشد من نخواهم دگر این چشمِ گنه کارم را به چه کارم که دمی لایقِ رخسار نشد همه دم خونِ دل از این دل غمدیده خورم بشکند دل که دمی محرم اسـرار نشد نیست تقصیر تو گر این دل من را نخری بر سر کوی تو چون زار و گرفتار نشد خواب دیدم که به گوشم همه دم میگفتی هر چه گـشتـیم؛ یکی یارِ وفـادار نشد این همه مدعیِ عـشق من و مادر من در عمل هیچ کسی مونس و غمخوار نشد نیست از دین نبی بین شما جز سخنی هیچ کس رهروِ آن احـمد مخـتار نشد او که دم میزند از بابِ غریبم همه دم مـحـرمِ رازِ عـلـی حـیـدر کـرار نشد بهـتـر از یوسـفم و راهیِ بـازار شدم احـدی بـهـر رُخـم راهـیِ بـازار نـشد سالها بـابت این حـجـمِ گـناهـانِ شما جادۀ غـیبت این غـمـزده هـموار نشد گفته بودم که دعا بهـرِ فـرج بنـمائـید بر دعاهای فرج بهرِ من اصرار نشد گـفـته بودم نـشوید از منِ دلـداده جـدا حاصل دوریِ تان جز غم و زنگار نشد اشکِ خجلت ز دو چشمان بداغی جاریست که ز دنیـای دنی، کَـنده و بیـزار نشد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مناجات با حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه
گاهی نسـیـم میشوی و زود میرسی گـاهی به شکـل رایحـۀ عـود میرسی گاهی به نیمههای شب است و نیاز ما با یک سـبد سـتـارۀ مـوعـود میرسی گاهی برای این که تو؛ آبـادمـان کـنی از چشممان میآیی و چون رود میرسی گاهی به گـوش پـاک مناجـاتـیـان شب با سـوز و ساز نغـمـۀ داوود میرسی ما الـتـمـاس روز ظـهـور تـوأیم لـیک هر وقت، هر زمان که دلت بود میرسی ما ندبـه خـوان جـمعۀ موعود ماندهایم ناز تو را به شیوۀ خود، عشق خواندهایم
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مناجات فراق با حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه
چه غصهها که نخوردم برای غیبت تو چه گریهها که نکردم برای غربت تو یـتــیـم زاده و آوارهایـم، در بـه دریــم بگـو چـگـونه بـیـائـیـم در کـفالـت تو؟ در انتـظـار طلـوعـم، نـماز میخـوانم به وقت شرعی عشاق، رأس ساعت تو چه میشود که بگوید خـدا به جبرائیل بگو به حضرت مهدی، رسیده نوبت تو تمام خـواست ما از خدا فقط این است ظهـور یا فـرج عـاجـل و سـلامـت تو برای مـرقـد زهـرا ضـریح میسـازیم بـه حــول و قــوۀ الله، بـا نـظـارت تـو خدا اگر که بخـواهد اقـامه خـواهد شد «نماز جـمعۀ» این هـفته با امـامت تو
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولات حضرت معصومه سلاماللهعلیها
اوّل ذی القعـده شد یا که بهـار دیگری آمده موسی بن جعفـر را قرار دیگری اوسـت گـویا، آفـتـاب دوّم ایـران زمین مژده ای دل، خواهر خورشید هشتم آمده مخزن نور مه و خـورشید و انجم آمده وا شود درهای جـنّت از حریم پاک او اوّل ماه است و ماه کامل موسی رسید بر روی عرش خدا دُرِّ رضا سیما رسید دارد او شـأن و مقـام فـاطمه پیش همه اوست معصومه، کریمه، بیمعلّم عالمه وارث نام و جـلال مـادر خود فـاطـمه شیعه با او میشود از آتش دوزخ رها فاش شد بر شیعیان یک جمله از اسرار او گـفته مولانا رضا از شوکـت بسیار او گفته در جایی دگر شد زائرش اهل بهشت میشود سُکنی و مَأوَی الْفاطمیین میهنش میشود کانـون امن کلّ شیعه گـلشـنش اوست بر موسی ونجمه نور عین دیگری عابد آید در حریمش رتبهاش افزون شود کافر آید نزد او بر دین حق مفتون شود اهل عالم اوست عمّه، دختر و اخت الامام میرسد روزیکه میآید به قم بین حجاب شستـشو گردد مسیر رفـتن او با گلاب در میان کوچههای قم سرش سنگی نخورد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولات حضرت معصومه سلاماللهعلیها
دری از عشق به روی دل مستان وا شد پهـنۀ عـرش به یک جلوۀ حق زیبا شد سـورهای پُـر برکت آمد و نازل گردید که به تـفـسـیـر خـدا جـملۀ اعـطـینا شد مژده ای دل شده گان رحمتی از رب آمد طور شد خانۀ موسی ز ظهورش امشب روز شد شب، ز رُخ غرقۀ نورش امشب نام او در خـور او باشد و در تقـدیرش همه افـلاک زمین خوردۀ خاک قـدمش برتر از فنّ حساب است به خوبی رَقَمش سجده بر خاک درش اهل کرم بگذارند در حـرم خـانـۀ او درد شـفـا میگـیـرد زیـر ایـوان طـلائـیـش دعـا مـیگـیـرد کـاش هـر ثـانـیه بـودیم کـنـار حـرمش او کسی نیست که در ثانـیهها گم گردد یا کسی نیست فـقـط تاج سـر قـم گـردد حق همین است که زینب بخدا سر شکند
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولات حضرت معصومه سلاماللهعلیها
ما از ازل فـقـط در این خـانه را زدیم جـایی نـرفـتـهایم و به این سمت آمدیم حـاجـت به آسـتـانـۀ دیـگـر نـمیبـریـم ماه آمده است خواهر خورشید را ببین این نـور فـاطمی که درخـشید را ببین بـایـد که مـاه سـر بـگـذارد به پـای او خورشید جا به جا شود از هر ندای او نـور از زمین به کل سـماوات میدهد بیبی کریمهای ست که حاجات میدهد عـفّت به اوج میرسد از بال چـادرش حجب و حیاست طرحی از اشکال چادرش از لطف اوست سفـرۀ نان باز میشود قـفـل هـزار مـشـکـلمـان بـاز میشود در لحـظـۀ کـرامت او عـالـمـی فـقـیـر بر حُسن خلق فاطمیاش عرشیان اسیر معصومه فاطمه است دلیلم کمال اوست آئـیـنـۀ پیـمـبـر و زهـرا جـمـال اوست
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولات حضرت معصومه سلاماللهعلیها
شب مـیلاد تو باید شب میـلاد قـم باشد برای دیدن خواهر برادر آمد از مشهد من از یک جام مینوشم ولیکن از دو میخانه فراوان زائر از مشهد به پابوس تو میآید تنور شاطر عباس قمی داغ است از لطفت چنانکه نان او حتی دم از تو از حرم میزد فقط فرهاد میفهمد که بوده آب قم شیرین خدا میداند از عشقت جنون ما گذشت از حد بیابان نیست دیگر قم شده سرچشمۀ فیضت بنا شد فیضیه در آن به لطف سایۀ مرقد اگر شد مرعشی مرجع در این خانه را میزد کسی عالم نخواهد شد بدون سجده بر گنبد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولات حضرت معصومه سلاماللهعلیها
زاهــدۀ بـا وقــار؛ عــالــمـۀ روزگــار مـعـدن حجـب و حـیا، بانوی والاتـبار فـاضـله اهـل بیت، آیت عـظـمـا سـلام شمسه شمسالشموس، عشق انیس النفوس ای که شده جبرئیل در حرمت خاکبوس ای حـرمت جـلـوۀ تـربت زهـرا سـلام ملجأ نزدیک و دور، کعبه اهل حضور عابدۀ روز و شب، بـانوی روز نـشور بر تو ز هر سو درود، بر تو ز هر جا سلام دخـتر زهـرا تویی، مـریم عـذرا تویی سـتـرۀ پنـهـان تویی، جـلـوه پـیدا تویی آب حــیـات زمـیـن، آبـیِ دریــا ســلام درگـهِ تـو جــنّـتـم، خــادمـیات عـزّتـم شکر خـدا را که من، بنـده این ساحـتم میدهـم امـروز در حـسرت فردا سلام جـام شدم جـم شدم، چـشمه زمـزم شدم اولِ ذی الـقـعـدهات، مــاه مـحـرم شـدم از سـوی پـائـینترین، جانب بالا سلام آمـدی و عـالـم از، عـطر تو آکـنده شد خـاطــرۀ مــادرِ آیــنــههــا زنــده شــد مــاه فــلـک داد بـر، مـاه دل آرا سـلام رقص طرب می کند طوس به شکرانهات مست شده سلـسـبـیل؛ از لب پیـمانهات فـاطـمـۀ فـاطـمه، سـرور زنهـا سـلام روح تویی جان تویی، معنی ایمان تویی خـواهـر معـصومۀ شاه خـراسان تویی پس به تو از جـانب خـیل گـداها سـلام زائــر تـو زائـرِ … آل مــحــمـد شـود در حـرمت مست از، باده بیحـد شود دست به سـیـنه دهـد بر تـو و آقا سـلام دور ز دلـبر شدی؛ نه که مقـرب شدی از میِ هـجـران او بسکه لـبـالب شدی آیــنـۀ حـضـرت زیـنـب کـبـری ســلام زینب کبری شدی، چشم شدی تر شدی شـمع شـدی آب از هـجـر بـرادر شدی تا که ز قـم آمـدنـد، در پیِ تـو با سـلام قم به تو تعظیم کرد، بر تو جسارت نشد محمل تو پرده داشت، نور زیارت نشد بر تو وآن بانـوی زخـمی و تـنها سلام عمه تو پـیـر شد، بـسته به زنـجـیر شد زود به مقتل رسید، حیف کمی دیر شد آه چـه آمـد سـرِ زیـنـب عـلـیـهـا سـلام
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولات حضرت معصومه سلاماللهعلیها
نـور جـریان یافت و پایان شامِ تار شد دل چراغانی شد امشب صاحب دلدار شد زینبِ ثانی کرامت را به نام خود زد و دخـتـرانه زد تـبـسّم! لحـظـه دیـدار شد نام او معصومه و چون با نجابت انس داشت چشمهایش از حیای فاطمی سرشار شد اینچنین شد که به عشق خواهرِ سلطان طوس دخـتـرانِ با وقـارِ چـادری بـسـیـار شد آمد و از دستهایش سالها حاجت گرفت هر که در کارش گره افتاده و بیمار شد خوش بحال زائری که با شکستِ نفْسِ خود روبروی صحن آئینه پر از تکرار شد سفـرۂ باب الحـوائج پهـن تر از قبل شد میدهد عیدی، بیا! دردانهاش بیدار شد در دل تقویمهامان روز دختر را نوشت حضرت موسی بن جعفر تا که دختردار شد!
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مناجات با حضرت معصومه سلاماللهعلیها
اول سلام و عرض ارادت به محضرت من آمـدم دوبـاره شـوم خاک این درت با هر قدم به سوی بهـشتم دری گـشود این هم عنایتی است به من از برادرت ای بانویی که زهرۀ زهـرا نشان شدی در عـنفـوان فصل جوانی خـزان شدی تـا آمـدی مـسـیـر عـبـورت بـهـار شـد از جای پای مرکـب تو چـشمهسار شد مـن شـیــعـۀ نـگــاه غــریـبــانـۀ تــوأم مـشــمــول الــتــفــاط کـریـمـانـۀ تــوأم خورشید پرتویست ز نور ظـهـورتان هفت آسمان نشـسته مؤدب حـضورتان
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولات حضرت معصومه سلاماللهعلیها
شهـرِ مـدیـنه بـهـتر از بـاغِ جـنـان شد زیباتر از زیـبـایی رنـگـین کـمـان شد هـفـتم وصّیِ مـصـطـفی لبخـنـد میزد بر رویِ دستش یاسِ زهرایی عیان شد بوسـید و در زیرِ لـبانش فـاطـمه گفت با ذکرِ مادر دخترش صاحب نشان شد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولات حضرت معصومه سلاماللهعلیها
همیـشه بوده فـقـط لطف، کار فاطمهها که بـوده ایـل و تـبـارم دچـار فاطمهها خوشا به حال کسی که تمام زندگیاش مـدام چـرخ زنـد در مـدار فـاطـمـههـا
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مناجات با حضرت معصومه سلاماللهعلیها
بـانــوی آفــتـابـی قــم بـر شـمـا ســلام بر محـضـر مـقـدسـهات از خـدا سـلام ای مظهر شرافت و ایمان تو را درود ای اسـوۀ عـفـاف و کـمال و حـیا سلام
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولات حضرت معصومه سلاماللهعلیها
بر دخـترِ خـورشـیـد ولایت صلوات بـر کـریــمـۀ آل کــرامـت صـلـوات ************ بر معصومه آن کـوثـرِ ریحانه سلام بر دسـتـه گـلِ خـدای فـرزانـه سـلام ************
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولات حضرت معصومه سلاماللهعلیها
اول ذی القعده ماهی سرزده روی زمین گـشته روشن بار دیگر دیدۀ اهل یقـین از کـرامـات و عـنایات خـداوند مـبـین پر ز شـادی خـانۀ مـولا امام هـفـتـمین امشب از لطف خـدا مـاهی دلاور آمده دخـتـر نجـمـه گـل زهـرا به دنـیـا آمده بار دیگر در مدینه شور و غوغایی بپاست باز بیت موسی جعفر پر از عشق و صفاست سر زده ماهی که بر کل جهان نور و ضیاست دخت نجمه خواهر مولا علی موسی الرضاست در جـهـان آئـیـنۀ زهـرای اطـهـر آمده عـاشقـان دردانۀ موسی بن جعـفر آمده غنچهای از بوستان آل عصمت وا شده مـوسی جـعـفـر ز اکـرام خـدا بابا شده دختر موسی بن جعفـر زینت دنیا شده از قدومش شهر یثرب به چه روح افزا شده در سپهر دین حق ماهی درخشان سرزده رحمت حق بر سر ما همچو باران آمده حضرت داوود پیغمبر غزل خوانی کند حورو غلمان از شعف بهرش گل افشانی کند خـادم جـنّت بر او آئـیـنـه گـردانی کـند هاجر و مریم نِگر، گهواره جنبانی کند نور باران گشته از نور وجودش نه فلک بهر تبریک آمده با دسته گل حورو ملک در جهان آئینۀ زهرا نما معصومه است نور چشمان علی موسی الرضا، معصومه است معنی صبر و شکیبایی، حیا، معصومه است ازکرامات خدا، مشکلگشا معصومه است آسمان دین حق را دخت موسی کوکب است از برای هشتمین خورشیدِ دین چون زینب است صحن و ایوان حریم او حریم کبریاست آب سقـا خـانۀ اخت الرضا آب بقـاست دردمندان، مستمندان، این حرم دارالشفاست هر که آید درحریم پاک او حاجت رواست این حریم با صفایش جنّت هرشیعه است هر که گردد زائر صحن و سرایش بیمه است شامل کل جهـان امشب شده احسان تو تو کرم کردی و من گردیدهام مهمان تو گشتهام مهـمان کـنار سفـرۀ احـسان تو از طفولیت شدم من ریزهخوار خوان تو بـار دیگـر آمـدم مـولاتـنـا بـر تو پـنـاه از کرامت عبد درگاه خودت را کن نگاه من کجا معصومه جان لطف وعطای تو کجا ای کریمه از کرم امشب نمابر من دعا با نگاهی از کـرم بنما مرا حاجت روا قسمت و روزی من کن اربعین کرببلا ریزهخوار سفرهات هستم غلام تو(رضا) درد من را کن دوا یا حضرت مشکل گشا
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
نـبـودم تا نـمـایم اسـتـماع مـنـبـر او را ولی با قالَ صادق درک کردم محضر اورا حدیثش هر کسی بشنفت قطعاً کِی تواند گفت؟ ننوشید است قدر جرعهای از ساغر او را نمازش اول وقت است هرآنکس به گوش جان شنید از واعـظ هیئت کـلام آخـر او را قسم بر دین پیغمبر که جا دارد خدا محشر اگر یکجا ببخشد شیعـیان جعـفـر او را اگر از عشق سرمستیم زیر دِین او هستیم که از او گریه کن گشتیم جدّ اطهر او را زمان از انِّ لِقتلِ الحسینش اشک میریزد بنازم مکتب درس حسینی پرور او را فلک ای داد ای بیداد با چه شرح باید داد مصیباتی که آوردند مردم بر سر او را مگر نه عین قرآن بود و شیخ اهل ایمان بود چرا از زهر سوزاندند جسم لاغر اورا یقیناً رو به اللهش شکایت میبرد آهش ز هیزمها که سوزاندند دیوار و در او را ز بسکه آه دلکش داشت مفضل نیز پرسش داشت پس از آتش زدن تا دید چشمان تر او را گلستان گشت آتش بر پسر اما سوال اینجاست همین آتش چرا سوزاند جسم مادر اورا؟ سر او بیعمامه بود در وقت هجوم اما نبرّیدند شکر حق به تیغ کین سر او را تنش را گر چه آزردند کِی از بعد او بردند لباس دست باف مادر و انگـشتر او را نوامیسش نهان بودند یعنی در امان بودند کجا بردند با رخت اسیری خواهر او را تمام عمر میبارید و چشمش پُر زِ انجم بود که زینب در میان چشمهای هیز مردم بود
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مرثیۀ امام جعفر صادق علیهالسلام
شأنش برای دشمنانش نیز پنهان نیست در کفر همجایی برای رد قـرآن نیست فردای محشر دائما سر در گریبان است هر کس که پای داغ او پاره گریبان نیست تقصیر، معصومیت او بود در این شهر آری بیابان قـدردان لطف باران نیست او را به جـرم خـادمـی فـاطـمه بـردنـد گرچه پریشان رفت از خانه،پشیمان نیست کی میشود وقتی که مرکب در پیاش رفتن حتی برای یک جوان هم نیز آسان نیست از آتـش افـتاده بر در میشـود فهـمـیـد دیگر کسی در شهر پیغمبر مسلمان نیست این خانه آتش دیده اما رنگ غارت نه دیوارهایش باقی است این خانه ویران نیست او بیعـمـامه پا بـرهـنه میدود؛ بـاشد شکر خدا در کوچهها خار مغیلان نیست او میدود اما نه گودال است در راهش او میرود اما دگر زلفش پریشان نیست شیخ الائمه بیعـبا رفته است؟ واویلا! شیخ الائمه بیعبا رفته است،عریان نیست
: امتیاز
|